سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

حمله به خانۀ امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : علیرضا خاکساری
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل

شروع واقعه « اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر» بود            دهان طعنه پُر از ظلمت و تنفّـر بود
نداشت در سر خود چشم دیدن حق را            که لاعـلاج ترین درد او تـکـبـّر بود


نبود غـیر حـسـد در دل خـدانـشـناس            و شرک و جاهلیت میوه‌اش تمسخر بود

نـبــود مـسـتحـق نــاسـزا شـنـیـدن‌هـا            کسی که گفتۀ او مثل وحی در خور بود
شکـسته بود دلی از عـناصرالابـرار            سقیفه‌ای که در انصاف سست عنصر بود
به پاس مـزد رسالت زدند فـاطمه را            به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود
نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر            غـلاف قـنفـذ وحـشی بی‌حـیا پُـر بود
نبود عـلت قـتل حسن دو جـرعـۀ سم            که قـاتـل پـسرش روضـۀ تحـیّـر بود

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن مطالب آن حذف شد



حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن            یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود

دو ضربه خورد پس از بی‌هوا کتک خوردن            به روی صورت مادر نشان آجر بود